حیات در سیارات فراخورشیدی
ارسال شده توسط رضا در 91/12/16:: 3:20 صبحمبحث سیارات فراخورشیدی نخستین بار در سال 1990 و با کشف اولین سیاره خارج از منظومه شمسی مطرح شد. گرچه آن سیاره به دور ستارهای در حال زوال پیدا شد، اما به شدت کنجکاوی منجمان را برای کشف سیارات فراخورشیدی دیگر برانگیخت. از سوی دیگر، از آنجا که در آن زمان امیدها برای کشف حیات در منظومه شمسی به خصوص سیاره مریخ روز به روز کمتر میشد و مطالعات بر اقمار مشتری و زحل هنوز در حد گستردهای شروع نشده بود، امکان کشف سیارهای با شرایط شکلگیری حیات خارج از منظومه شمسی، ایدهای بس مهیج مینمود. جستجو برای یافتن سیارات فراخورشیدی آغاز شد و دیری نپایید تا نخستین سیاره فراخورشیدی که به دور ستارهای مانند خورشید در حال گردش بود در سال 1995 کشف شد.
کشف این سیاره سرآغازی بود برای جستجوی گستردهتر به دنبال پاسخی برای یکی از قدیمیترین، بنیادیترین و مهمترین سوالات ذهن بشر: آیا ما در جهان تنها هستیم؟ نخستین گام برای پاسخ به این سوال و یافتن حیات هوشمند در سایر سیارات، پیدا کردن گونههای سادهتر حیات مانند باکتریها و موجودات تک سلولی است. بدین منظور، یافتن سیاراتی که شرایط تکوین حیات را دارا باشند مهمترین ماموریت دانشمندانی است که در این زمینه تحقیق میکنند. علاوه بر این، دریافتن این مساله که ایا منظومه ما منظومهای منحصر به فرد است یا خیر نیز میتواند کمک شایانی به حل بزرگترین معمای بشر کند.
از زمان کشف نخستین سیارات فراخورشیدی تا کنون بیش از 230 سیاره خارج از منظومه شمسی کشف شدهاند که عموما دارای شرایطی بسیار متفاوت از یکدیگرند. برخی سیارات غولپیکر و گازی و شبیه مشتری و برخی دیگر سیارات خاکی مانند سیارات داخلی منظومه شمسی هستند. برخی آنقدر به ستاره خود نزدیکند که همواره یک سمت خود را رو به ستاره میبینند و برخی آنقدر دور که امکان بروز و رشد حیات در آنها به حداقل میرسد. برخی از این سیارات به دور ستارگانی در حال گردشند که زندگی بر روی آنها را تقریبا ناممکن میسازد - مانند تپ اخترها (پالسار) که ستارگان نوترونی در حال چرخش با میدانهای مغناطیسی قوی و سرعتهای بالا هستند. فوران اشعههای گاما از سطح تپ اخترها به سیاراتی که در اطراف آنها در گردشند اجازه بروز و تکامل حیات را نمیدهد. تعداد سیارات فراخورشیدی روز به روز در حال افزایش است. در این جهان فراخ، گرچه کشف سیارات جدید دریایی از اطلاعات را در اختیار سیارهشناسان قرار میدهد، اما دانشمندان بیشتر به دنبال سیاراتی هستند که شرایط ایجاد حیات را دارا باشند.
شرایط پیدایش حیات
برای اینکه حیات بتواند در سیارهای به وجود آمده و تکامل یابد، آن سیاره باید در کمربند حیات منظومه خود قرار گرفته باشد. به علاوه، چنانچه ستاره میزبان دارای شرایط زیر باشد، احتمال تشکیل و دوام حیات در آن بیشتر است:
سن ستاره باید بیشتر از 3 میلیارد سال باشد: سه میلیارد سال حداقل زمانی است که حیات میتواند در طی آن به وجود آمده و تکامل یابد.
جرم آن باید حداکثر 5/1 برابر جرم خورشید باشد: ستارگانی با جرم بالاتر گرچه هیدروژن و هلیوم بیشتری دارند اما ذخیره سوخت خود را با سرعت بیشتری به پایان میبرند و بنابراین عمر کوتاهتری دارند و به همین خاطر، فرصت لازم برای پیدایش و تکامل حیات را فراهم نمیکنند - حتی اگر سیاره یا سیاراتی در فاصله مناسبی از چنین ستارگانی قرار گرفته و شرایط خوبی برای ایجاد حیات داشته باشد.
عناصر سنگین موجود در ستاره باید حداقل 40 درصد عناصر موجود در خورشید باشند: سیارات خاکی اطراف ستارگانی که دارای میزان پایینی عناصر سنگین هستند تشکیل نمیشوند و تنها سیارات گازی که بر روی آنها امکان حیات وجود ندارد در چنین منظومههایی یافت میشوند.
کمربند حیات
کمربند حیات یک منظومه به ناحیهای در اطراف آن اطلاق میشود که در آنجا انرژی دریافتی از ستاره نه خیلی زیاد و نه خیلی کم است و بنابراین درجه حرارت سیارهای که در این مکان قرار میگیرد برای شکلگیری آب مایع در سطح آن مناسب است.
بر اساس نظریه سنتی، وجود آب مایع برای شکلگیری و دوام حیات ضروری است. اما امروزه دانشمندان به دلایلی که بعدا به آنها میپردازیم کمی محتاطانهتر در این رابطه اظهار نظر میکنند. اکنون میدانیم هر کجا آب مایع پیدا شود، حیات از نوعی که ما در سیاره خود میبینیم میتواند به وجود اید.
بیشتر سیاره شناسان در این زمینه معتقدند پیدا کردن آب مایع نمیتواند به طور قطع وجود حیات در سیارهای را به اثبات برساند چرا که هیچ کس هنوز به طور قطع نمیداند حیات بر روی زمین چگونه به وجود آمده و آیا اصلاً منشا آن خود کره زمین بوده یا خیر؟ اما با این وجود، این دانشمندان معتقدند سیارات خاکی که بر سطح آنها آب مایع وجود دارد و به دور ستارگان رشته اصلی (ستارگانی که در مرکز آنها همجوشی هستهای رخ میدهد) میگردند، بهترین مکان برای جستجو به دنبال فعالیتهای زیستی هستند، هر چند این مساله بدان معنا نیست که امکان وجود حیات در سیستمهای ستارهای با شرایط متفاوت مورد بررسی قرار نگیرد.
اوایل نیمه دوم قرن بیستم بود که مطالعات بیشتر بر نحوه شکلگیری، دوام و تکامل حیات موجب شد تا دانشمندان در دیدگاه سنتی خود تجدید نظر کنند و به جای محدود ساختن جستجو به دنبال حیات تنها در سیاراتی که به دور ستارگان رشته اصلی وجود دارند، امکان پیدایش حیات به دور سایر ستارگان و حتی اقمار سیارات را نیز بررسی کنند. ایده این امر زمانی مطرح شد که متخصصان علوم زیستی در دهه 1960 در مکانهایی از کره زمین مانند اعماق اقیانوسها، محیطهایی با دماهای بسیار پایین، فشار هوای به شدت بالا و یا حتی مکانهای بسیار خشک و بدون آب که شرایط حیات بسیار مشکل مینمود موفق به کشف هزاران گونه موجود زنده که بیشتر آنها از نوع تکسلولی یا باکتریها بودند، شدند. برخی از این موجودات حتی قادر به دوام در مقابل میزان بسیار بالایی تشعشعات گوناگون بودند و برخی دیگر برای دوام نیازی به اکسیژن و نور خورشید نداشتند. این امر موجب طرح ایدهای نوین در جامعه نجومی شد که بر اساس آن کاوشگران حیات دریافتند اگر حیات در شرایطی بسیار دشوار در همین کره خاکی میتواند به وجود آمده و دوام یابد، در جستجو به دنبال حیات به سادگی نمیتوان از کنار سیارات دیگری که شرایط آنها با شرایط معمول زمین بسیار متفاوت به نظر میرسد گذشت.
حدود یک دهه بعد، فضاپیماهای وویجر ناسا بار دیگر کاوشگران حیات فرازمینی را که تصور میکردند تمامی احتمالات موجود جهانهایی که دارای شرایط حیات هستند را بررسی کردهاند به شدت متحیر ساختند. تصاویری که این دو فضاپیما از قمر مشتری، اروپا، در سال 1979 به زمین مخابره کردند نشان داد این قمر با وجود آنکه در کمربند حیات منظومه شمسی قرار ندارد، دارای مقادیر زیادی یخ بر سطح خود است. اما نکته جالب دیگری که در این تصاویر وجود داشت، سطح نسبتا هموار این قمر بود. بر خلاف ماه که بر سطح خود زخمهایی کهنه از برخوردهای سماوی دارد که همچنان به دلیل میزان بسیار ناچیز فعالیتهای زمینشناسی و فرسایش خاک تقریبا از هنگام برخورد بدون تغییر باقی مانده است، در تصاویر قمر مشتری اثرات زیادی از برخوردهای سماوی دیده نمیشد. به طور کلی هنگامی که یک جسم سماوی مانند سیاره، قمر، یا سیارک بر روی سطح خود نشانههای زیادی از برخوردهای سماوی ندارد، میتوان گفت یک یا چند مورد زیر در مورد آن صادق است:
مدت زمان زیادی از عمر آن جسم سماوی نمیگذرد و پوسته آن جوان است. به همین دلیل هنوز توسط اجرام مهاجم سماوی بمباران نشده است و یا چون پوسته هنوز در حال شکلگیری است، اثرات به جا مانده از برخوردهای اجرام سماوی دستخوش تغییر شدهاند
آن جسم سماوی دارای فعالیتهای زمینشناسی مانند فعالیتهای آتشفشانی و حرکات زمینساختی است که موجب تغییر شکل پوسته در طی سالها میگردد
آن جسم سماوی دارای جو است و به دلیل بارشهای جوی و جابجایی هوا در آن، خاک دچار فرسایش میشود
در مرکز جسم سماوی، منبع تولید انرژی وجود دارد که موجب گرم شدن لایههای مختلف آن و تغییر شکل پوسته میگردد
سیاره شناسان میدانستند که قمر اروپا تقریباً به طور همزمان با سایر اجرام منظومه شمسی یا حداقل با اختلاف چند ده میلیون سال از آن به وجود آمده است؛ بنابراین اروپا یک قمر جوان محسوب نمیشود. به علاوه، از آنجا که پوسته اروپا برخلاف پوسته زمین که از مواد سنگی ساخته شده، پوشیده از یخ است، فعالیتهای زمینشناسی به نحوی که بر روی زمین شاهد آن هستیم نیز در سطح این قمر مشاهده نمیشد. از سوی دیگر، اروپا فاقد جو است، بنابراین نه فرسایش خاک در آن رخ میدهد و نه اجرام مهاجم پیش از برخورد با سطح قمر در لایههای جو سوخته و تبخیر میشوند. از طرفی، با توجه به فاصله نزدیک این قمر به سیاره خود یعنی مشتری که تنها 671 هزار کیلومتر است، انتظار میرفت اروپا به دلیل گرانش قوی مشتری که سیارکها و شهابسنگها را به سوی خود جذب میکند، آماج حملات این تکه سنگهای مهاجم باشد. تمامی این عوامل موجب شد سیاره شناسان اعلام کنند که اروپا احتمالا در لایههای درونی خود دارای یک منبع تولید انرژی و حرارت است که موجب جریان آب مایع جایی حدود 15 کیلومتر پایینتر از خارجیترین لایه یعنی پوسته آن میشود. این جریان متداوم مایعات در زیر پوسته موجب بروز تغییرات در سطح آن و تغییر شکل دادن و پر شدن دهانههای برخوردی ناشی از تصادم شهابسنگها میگردد.
سیارهشناسان با محاسبه تعداد دهانههای برخوردی که امروزه بر سطح اروپا دیده میشوند دریافتند که از عمر پوسته این قمر به طور متوسط 10 میلیون سال بیشتر نمیگذرد. بسیاری معتقدند گرمای قمر اروپا ناشی از پدیدهای است که به آن گرمایش جذر و مد گرانشی گفته میشود. پوسته تمامی اقمار منظومه شمسی از جمله قمر زمین تحت تاثیر نیروی گرانش سیارات خود مدام در حال تغییراند. این تغییرات اما در اغلب اقمار بسیار جزیی و در طی زمانهای کوتاه بسیار نامحسوس است. سطح اقمار در نتیجه این فرایند منبسط و منقبظ میشود که این امر موجب بروز اصطکاک، تولید حرارت و گرم شدن آنها میگردد. طبیعی است که هرچه قمر به سیاره مادر خود نزدیکتر و هر چه آن سیاره دارای نیروی گرانش قویتری باشد، گرمای ناشی از جذر و مد گرانشی بیشتر است. البته اقمار منظومه شمسی نیز بر روی سیارات خود چنین تاثیر متقابلی میگذارند، اما به دلیل جرم کمتر و متعاقبا نیروی گرانش ضعیفتری که نسبت به سیارات خود دارند، چنین تاثیراتی عموما قابل چشم پوشی است.
پیش از اعزام فضاپیماهای وویجر به ماموریت خود، دانشمندان تصور میکردند تمامی اقمار منظومه شمسی مانند قمر زمین جهانهایی مرده هستند که امکان بروز و دوام حیات بر روی آنها به هیچ وجه حتی قابل بررسی هم نیست. تصاویر جدیدی که وویجرها از اروپا در سال 1979 ارائه دادند ثابت کرد چنین دیدگاهی نادرست است و از آن پس اقمار سیارات نیز مورد توجه کاوشگران حیات قرار گرفتند. از آنجا که قمر اروپا خارج از کمربند حیات منظومه شمسی قرار داشت، دستاورد مهم دیگری که اطلاعات ارسالی وویجرها برای کاوشگران حیات دربرداشت این بود که آنان دریافتند جهانهایی که خارج از این محدوده و در فواصل زیادی از منبع اصلی تولید انرژی یک منظومه که ستاره آن است، قرار دارند نیز چنانچه دارای منابع حرارتی درونی باشد و در اثر فرایندهایی همچون گرمایش گرانشی یا زوال رادیواکتیو که در نیمکره جنوبی تیتان، قمر زحل، رخ میدهد، بتوانند انرژی مورد نیاز خود را تامین کنند باید در زمره مکانهایی با احتمال ایجاد شرایط حیات و حتی وجود آب مایع محسوب شوند. از آن زمان بود که در جستجو به دنبال حیات، اقمار سیارات گازی منظومه شمسی دیگر حتی از سیاره مریخ نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفتند و مطالعات بیشتری در این زمینه بر روی این قمرها آغاز گردید. با گسترش دامنه این مطالعات به سیارات فراخورشیدی و اقمار آنها، بار دیگر تعداد جهانهای ناشناختهای که هر یک میتوانند شرایط بروز و تکامل حیات را ایجاد کنند رو به فزونی گذارد.
تنها در کهکشان راه شیری بیش از 300 میلیارد ستاره وجود دارند. اگر 10 درصد آنها ستارگانی مانند خورشید باشند و نحوه شکلگیری منظومههای آنها شبیه به چگونگی شکلگیری منظومه شمسی باشد، در کهکشان ما باید 30 میلیارد سیاره گازی و به همین تعداد سیاره خاکی وجود داشته باشد. با در نظر گرفتن تنها مدل منظومهای شناخته شده یعنی منظومه شمسی، اگر فرض کنیم هر سیاره گازی دست کم 4 قمر و سیارات خاکی به طور متوسط هر یک تنها یک قمر داشته باشند، انتظار میرود حدود 150 میلیارد قمر در کهکشان ما وجود داشته باشد! همزمان سوال دیگری ذهن کاوشگران حیات را به خود مشغول ساخت: ایا تنها سیاراتی که به دور ستارههای رشته اصلی در گردشند سیارات قابل سکونت محسوب میشوند یا سایر گونههای ستارهای مانند کوتولههای قرمز یا حتی غولهای قرمز نیز میتوانند چنین شرایطی را برای سیارات خود به وجود بیاورند؟
کوتوله های قرمز که به وفور در جهان یافت میشوند حدود 50 برابر کم فروغتر از خورشید هستند و جرم آنها تقریبا یک پنجاهم جرم خورشید است. نگاهی اجمالی به دسته بندی ستارگانی که تا کنون در جهان کشف شدهاند نشان میدهد حدود 85 درصد کل ستارگان جهان را کوتولههای قرمز تشکیل میدهند. این ستارگان به دلیل جرم و درخشندگی پایین خود اصلا در زمره میزبانان احتمالی سیاراتی با امکان پیدایش حیات به حساب نمیآمدند. یکی از مهمترین دلایل این امر آن است که کمربند حیات در چنین منظومههایی باید بسیار نزدیک به ستاره مادر باشد تا سیارهای که در این ناحیه قرار میگیرد بتواند میزان مناسب حرارت و انرژی را برای حفظ حیات بر روی خود دریافت کند.
از سوی دیگر، یک سیاره در صورتی که در چنین فاصله نزدیکی از ستاره خود قرار گیرد، در تله گرانشی ستاره خود میافتد و همواره یک روی آن به سمت ستاره است در حالی که روی دیگر هیچگاه حرارت مستقیم ستاره را دریافت نمیکند. این پدیده که قفل مداری نام دارد هنگامی رخ میدهد که به دلیل فاصله کم دو کره سماوی با جرمهای متفاوت از یکدیگر و گرانش کره بزرگتر، طول حرکت وضعی جسم کوچکتر با مدت حرکت انتقالی آن به دور جسم دیگر برابر میشود. درست مانند قمر زمین که به دلیل قرار گرفتن در تله گرانشی سیاره مادر، همیشه یک روی خود را به زمین مینمایاند و ما هرگز قادر به دیدن نیمه دیگر ماه نیستیم. در چنین شرایطی، دما در نیمی از سیاره که همواره رو به ستاره مادر است به شدت زیاد و در نیمه دیگر آن به شدت کم خواهد بود به گونهای که حتی اگر این سیاره دارای آب هم باشد، حرارت ستاره در نیمی از آن موجب تبخیر آب و در نیم دیگر سبب انجماد آن میگردد.
اما در سالهای اخیر مدلهای کامپیوتری نشان دادند که چنانچه چنین سیارهای دارای جوی با ضخامت مناسبی باشد، حرارت دریافتی از ستاره کوتوله قرمز میتواند از سمتی که رو به ستاره دارد به سمت دیگر منتقل و موجب متعادل شدن حرارت کل سیاره شود. این یافته نیز بار دیگر بر تعداد اجرام و منظومههایی که میتوانند از لحاظ ایجاد و پیدایش حیات مورد بررسی قرار گیرند افزود و این بار ستارگان کوتوله قرمز که همانطور که پیشتر اشاره شد بخش عمدهای از ستارگان جهان را به خود اختصاص دادهاند مورد توجه جستجوگران حیات قرار گرفتند. از آن پس، هر روز بر تعداد اخترشناسانی که معتقد بودند جستجو به دنبال حیات فرامنظومهای نباید به ستارگان رشته اصلی محدود شود رو به افزایش گذاشت تا اینکه سیاراتی که به دور غولهای قرمز میگردند نیز مورد توجه قرار گرفتند.
غول قرمز ستارهای است با قطری معادل 10 تا 100 برابر قطر خورشید که پیشتر خود در زمره ستارگان رشته اصلی قرار داشته، بدان معنا که در مرکز آن همجوشی هستهای به وقوع میپیوسته است. سرانجام با اتمام ذخیره هیدروژن در مرکز چنین ستارگانی و فشردهتر شدن آنها، همجوشی هستهای اتمهای هیدروژن در لایهای اطراف هسته آغاز شده، در اثر برهم خوردن تعادل میان لایههای گازی، ستاره شروع به انبساط میکند که در آن هنگام غول قرمز نامیده میشود. گرچه مرکز چنین ستارگانی بسیار فشرده و دارای دمای بالایی است، اما لایههای خارجی آنها در اثر انبساط دچار کاهش نسبی دما میشوند. چنین سرنوشتی حدود پنج میلیارد سال اینده در انتظار خورشید ما نیز هست. تک ستاره ما در آن هنگام به قدری بزرگ میشود که سیارات داخلی منظومه شمسی یعنی عطارد و زهره را میبلعد و تا نزدیکی زمین پیشروی میکند. در حال حاضر، یکی از موضوعاتی که ذهن اخترشناسان را به خود مشغول داشته، امکان وجود حیات بر سیاراتی است که به دور غولهای قرمز میگردند. بر اساس مطالعات اولیه، به نظر میرسد چنین مسالهای زیاد هم دور از واقعیت نیست، هر چند کمربند حیات یک منظومه با افزایش قطر ستاره و تغییر درخشش و دمای سطحی آن به نقطهای دورتر نقل مکان میکند. به عنوان نمونه، 2 میلیارد سال دیگر، زمین به دلیل تغییراتی که در دما و درخشندگی خورشید ایجاد خواهد شد، از کمربند حیات کنونی منظومه شمسی خارج میشود.
کمربند حیات ستارگان غول قرمز در فاصله 1000 تا 3000 میلیون کیلومتری آنها قرار دارد، در حالی که کمربند حیات ستارهای مانند خورشید که یک ستاره معمولی از دسته ستارگان رشته اصلی محسوب میشود، به ناحیهای در فاصله 140 تا 240 میلیون کیلومتری آن که تنها دربرگیرنده مدار زمین و مریخ است، اطلاق میشود. کشف سیارات فراخورشیدی در اطراف ستارگان رشته اصلی بسیار سادهتر از ردیابی سیارهای در اطراف یک غول قرمز است، چراکه گرچه کمربند حیات ستارگان رشته اصلی در فاصله نزدیکتری از ستاره خود قرار دارد، اما با توجه به اینکه درخشندگی سطحی غولهای قرمز عموما هزاران برابر بیشتر از ستارگان رشته اصلی است، سیاراتی که به دور آنها میگردند غالبا در نور ستاره مادر به سادگی قابل رصد نیستند. به عنوان نمونه، هنگامی که خورشید تبدیل به یک غول قرمز شود، قطر آن حدوداً 100 برابر، اما درخشندگی سطحی ستاره ما به بیش از 1000 برابر درخشندگی فعلی خود خواهد رسید.
بررسی امکان وجود و دوام حیات در اطراف چنین ستارگانی باز هم دایره جستجو به دنبال حیات را گستردهتر کرد. از سوی دیگر، از زمان کشف نخستین سیاره فراخورشیدی در سال 1990 تا کنون، سیارات متعددی خارج از منظومه شمسی کشف شدهاند که از نظر ساختار و همچنین منظومهای که در آن قرار گرفتهاند با یکدیگر بسیار متفاوتند. با وجود تنوع زیادی که در سیارات فراخورشیدی تا کنون مشاهده شده، دانشمندان بیشتر به دنبال سیاراتی هستند که از نظر ساختار، دما و سایر مشخصات تا حدی شبیه زمین باشند. برای این امر پاسخ به این سوال که ایا منظومه شمسی، منظومهای منحصر به فرد است یا خیر مسالهای است که مدتهاست ذهن منجمان را به خود مشغول کرده است.